صنعت تبلیغات را بازآفرینی کنیم ! – قسمت اول

در این مقاله به بازآفرینی صنعت تبلیغات پرداخته شده است.  

مقدمه بازآفرینی صنعت تبلیغات

مدتی است که دنیای تبلیغات مانند گذشته نمی تواند وظیفه خود را به خوبی انجام دهد. همچنین مخاطبان و مشتریان دیگر جذب تبلیغات نمی شوند.

 در حالی که در چند سال گذشته مردم با کوچکترین تبلیغی در تلویزیون یا رادیو بسیار احساساتی می شدند و تمایل به خرید آن محصول پیدا می کردند.

هرگز در گذشته نمی توانستیم چنین شرایطی را در آینده پیش بینی کنیم که مردم و مخاطبان فقط به فکر این باشند که چگونه می توانند از دست تبلیغ های مزاحم خودشان را خلاص کنند.

 هر بازاریابی یا فردی که اقدام به تهیه تبلیغات می کند تصورش این است که یک تبلیغ جذاب طراحی کرده است و حتماً می تواند افراد زیادی را جذب کند. در حالی که در واقعیت اکثر قریب به اتفاق مخاطبان تمایل دارند از دست این تبلیغ های مزاحم خلاص شوند.

حتماً خودتان نیز تجربه کرده اید که به محض اینکه در اینترنت یک ویدئو را سرچ می کنید در چند ثانیه اول آن یک ویدئوی تبلیغاتی پخش می شود و شما ثانیه ها را می شمارید تا بتوانید آن را جلو بزنید و مطلب مورد نظر خود را مشاهده کنید.

پس این فکر بسیار اشتباه است که تصور کنید مخاطبان با دیدن تبلیغات شما ذوق خواهند کرد. زیرا آنها با دهها پیام و ویدئوی تبلیغاتی مواجه می شوند که ممکن است هیچ کدام از این پیامها به دردشان نخورد.

از طرفی آنها به دنبال یافتن مطالب مورد نظر خودشان هستند و این تبلیغات به عنوان مزاحم برای آنها فرض می شود.

پاسخ به این سوال

می توان برای این پدیده دلایل مختلف بیان کرد. به عنوان مثال ، ممکن است به دلیل کمبود وقت بسیاری از مخاطبان این مشکل پیش بیاید. ممکن است به قدری تبلیغات به هم نزدیک شده باشند و همگی شبیه هم باشند که جذابیتشان را از دست داده باشند.

 ممکن است به قدری تعداد این تبلیغات زیاد باشد که به شکل یک مزاحم برای آنها تبدیل شده باشد. ممکن است تبلیغ ها شکل بسیار غیر جذابی پیدا کرده باشند و نتوانند مخاطبان را جذب کنند.

حتی ممکن است افرادی که به طراحی این محتواهای تبلیغاتی مشغول هستند از سر ناچاری و تکراری شدن کارشان آن را انجام داده باشند و خودشان نیز هیچ ذوقی برای آن نداشته باشند.

 بنابراین ممکن است دلایل متعدد و بسیاری برای این رویداد وجود داشته باشد.

به همین دلیل امروزه بسیاری از بازاریابان و کارآفرینان به دنبال این هستند تا روشی پیدا کنند که بتوانند صنعت تبلیغات را دوباره احیا کنند.

برای اینکه نسبت به این تغییرات بی تفاوت نباشید بهتر است به دنبال روشی برای حل این مشکل باشید. به شما پیشنهاد می دهیم تا می توانید جنبه احساسی تبلیغات را بیشتر کنید.

کارآفرینهای با تجربه هرگز با راهبردهای جدید به راحتی مواجه نمی شوند بلکه سعی می کنند آن را به طور دقیق مورد بررسی قرار دهند تا متوجه شوند که آیا می توانند از ان به خوبی استفاده کنند و مشتریان را جذب نمایند ؟ شما به همین راحتی وارد بازار نشده اید که با یک تبلیغ نادرست موقعیت خود را به خطر بیاندازید.

 به همین دلیل باید سعی کنید ریشه های آن را به درستی پیدا کنید و ببینید آیا می توانید راهی برای احیای آن پیدا کنید. بهترین روش این است که جنبه های احساسی تبلیغات خود را افزایش دهید.

دلایل اهمیت احساسات در تبلیغات را ادامه بیان خواهیم کرد.

یک) در ذهن ها ماندگارتر می شوید

اگر بتوانید احساسات مشتریان و مخاطبان را تحریک کنید می توانید بیشتر در ذهن آنها باقی بمانید. اگر نتوانید احساس مثبت آنها را جلب کنید بیش از چند دقیقه در ذهنشان باقی نخواهید ماند و حتی اسمتان را به راحتی فراموش خواهند کرد.

تصور کنید کلی پول و هزینه صرف کرده اید تا تبلیغاتی را تهیه کنید ولی نتیجه ای که از آن به دست می آورید به هیچ عنوان مطلوب نیست.

چرا که نتوانستید احساسات مخاطبان را تحریک کرده و در دل آنها جا باز کنید. به این مثال توجه کنید ، حتماً تا به حال فیلم های جذابی دیده اید که تا مدتها شخصیت ها و داستان فیلم در ذهن شما ماندگار شده اند.

 به هر کسی نیز رسیده اید آن فیلم را به آنها پیشنهاد داده اید. سیستم عملکرد این فیلم چگونه بوده است ؟ دقیقاً ابتدا توانسته احساسات شما را تحریک کند و سپس در ذهن شما ماندگار شود.

 بنابراین شما هم که قصد طراحی تبلیغ را دارید باید بتوانید احساسات مخاطبان خود را جلب کنید. تحریک احساسات و همراه کردن مخاطبان مانند یک رمز در دستان شماست که باید از آن برای اثر گذاری تبلیغات خود استفاده کنید.

 

بازآفرینی صنعت تبلیغات
بازآفرینی صنعت تبلیغات

 

دو) سرعت برقراری ارتباط

چیزی که در تبلیغات مهم است این است که بتوانید هر چه سریع تر بر مخاطبان اثر بگذارید. هر چقدر سرعت اثرگذاری تبلیغات بالا باشد در واقع بهتر طراحی شده است.

 تبلیغاتی را تصور کنید که باید بارها به مخاطبان ارائه شود تا بتواند روی رفتارهای خرید یا ترغیب آنها اثر کند. کاملاً مشخص است که این چنین تبلیغاتی نمی تواند از اثرگذاری مطلوبی برخوردار باشد.

 تبلیغ هایی که می توانند احساسات مخاطبان را تحریک کنند به راحتی می توانند با آنها ارتباط برقرار کنند.

شاید شما با کلی تلاش نتوانید احساسات مشتریان و مخاطبان را جلب کنید اما به محض اینکه بتوانید یک تبلیغ خوب طراحی کنید که احساسات مخاطبان را تحریک کنید به راحتی و با سرعت می توانید در آنها تاثیر بگذارید.

 حتی در این گونه شرایط مشاهده شده است که ممکن است شما شناخت خوبی هم از برند نداشته باشید اما چون احساسات شما تحریک شده است به راحتی می تواند روی رفتار خرید و یا ترغیب های شما اثر بگذارد.

بنابراین شما به راحتی می توانید در روح آنها رخنه کنید و اثرگذاری لازم را داشته باشید. مثل اینکه با دیدن یک بسته بندی جذاب ترغیب به خرید آن می شوید.

سه) تشویق به عمل

شما همیشه دوست دارید به محض اینکه مخاطبان با تبلیغات شما مواجه می شوند تصمیم به خرید بگیرند.

اگر به اندازه کافی تجربه کاری داشته باشید به راحتی می توانید متوجه شوید که در اکثر اوقات متاسفانه چنین نتیجه ای را به دست نمی آورید.

 حتی ممکن است هزینه های بسیار زیادی را صرف تهیه تبلیغ های جذاب کرده باشید ولی باز هم به نتیجه مورد نظر نرسید حتی ممکن است با شکست سنگین نیز مواجه شوید.

 در حالی که اگر بتوانید احساسات مخاطبان را جلب کنید به راحتی می توانید در مدت زمان کمی آنها را برای خرید ترغیب کنید.

شاید با خواندن مقاله بالا به این نتیجه رسیده باشید که تحریک کردن احساسات دیگران یکی از روشهای مهم برای رخنه به قلب و ذهن آنها و ترغیب شان برای خرید است.

 به تجربه های شخصی خودتان را نیز با دقت مورد بررسی قرار دهید و نگاه ببینید در چه زمانهایی بیشتر تحت تأثیر تبلیغات قرار گرفته اید و اقدام به خرید کرده اید ؟ قطعاً یکی از پاسخهای شما این است که هر زمان با دیدن یک چیزی احساسات شما تحریک شده است بیشترین احتمال وجود داشته که اقدام به خرید کنید.

 به عنوان مثال تصور کنید از کنار یک دست فروش در کنار خیابان در حال رد شدن هستید.

توضیحات تخصصی 

 ممکن است در روزهای معمولی هیچ توجهی به  چیزی که آن دست فروش در حال فروختن است نداشته باشید ، اما اگر آن دست فروش به محض رد شدن ما یک جمله ای بگوید که شما را ذوق زده کند مثلاً بگوید خانم یا آقا این لباس ها یا هر چیزی که در حال فروش آن است یکی از چیزهایی است که شما به آن نیاز دارید و به زودی متوجه خواهید شد که خرید بسیار خوب و مناسبی انجام داده اید.

همین جمله کافی است تا شما توقف کنید و با نگاه موشکافانه تری به چیزی که او می فروشد نگاه کنید. از طرفی تصور کنید که حتماً باید احساسات خوشایند در آنها ایجاد کنید تا بتوانید آنها را ترغیب به خرید کنید.

قسمت اول این تصور درست است یعنی تا زمانی که نتوانید احساسات مخاطبان را تحریک کنید احتمال موفقیت شما برای فروش محصولات و اثر گذاری تبلیغات بسیار کم خواهد بود. در حالی که این تمام قضیه نیست. احساسات طیف بسیار زیادی دارند. احساسات مثبت تا منفی…

در واقع می توان گفت  دیدن لیبل محصولاتی که زیبا هستند می تواند شما را به وجد بیاورد که به سمت خرید آن محصول بروید.

همیشه به این شکل نیست که احساسات مثبت مانند خوشحالی ، شگفت زدگی و عشق بتوانند مردم را وادار به عمل کنند. بلکه احساسات منفی مانند ترس نیز جزء محرکات مردم به حساب می آیند. به این معنی که اگر مردم احساس ترس کنند سریع دست به عمل می زنند تا خودشان را نجات دهند.

این موضوع بسیار مهم را مد نظر داشته باشید که بسیاری از مردم در زندگیشان اکثر کارها را از روی احساسات انجام می دهند.

نتیجه گیری

به همین دلیل با یک تبلیغات احساسی می توانید نتیجه بسیار مطلوبی بگیرید. به دلیل گسترده بودن این موضوع در بخش دوم این مقاله به استفاده کاربردی از احساسات مختلف در تبلیغات می پردازیم.

مطالب مرتبط